برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق فام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را
هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
باران اشکم می رود,وز ابرم آتش می جهد
با پختگان گوی این سخن,سوزش نباشد خام را
دلم برای سالهایی که با این شعر اشک میریختم تنگ است!
آن شب ,فرشته تکه تصویرهای شکسته راکنار هم چید و
آرام گریست.
بعد رو به خدا کرد و گفت :"امروز هم زیبایی هایی
که به او بخشیده بودی به رایگان فروخت!"
زن گریه ی فرشته را ندید!
فرشته به آرامی از کنار او گذشت....
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ ها میکند,
پرهایش سفید می ماند,اما قلبش سیاه میشود.
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست,
اسراف محبت است!
دکتر علی شریعتی
خونی که روی لنز"در چشم باد" پاشیده شد
همان خونی است که از دست ارباب به سوی آسمان پاشیده شد
و این خون ها در نزد خدا به امانت اند
زیرا که آبروی بشریت اند!!
از انتشار یأس بیزارم!
با تو ام ای ناشر ناامیدی
که کتاب روح خسته ات را هرروز منتشر میکنی!!!
کسی نیامده ,جز او سر قرار خودش
نشست,غرق تماشای آبشار خودش
چه انتظار عجیبی است,اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش