آدمها حرف دلشان را به دو نفر میزنند:
دوستی که برایشان عزیز و ماندگار است،
عابری که برایشان اهمیت چندانی ندارد و رفتنی است.
راهبلد که نباشی
قلهها
عجیبْ نزدیک و دستیافتنیاند
از دور!
کتاب همراه مدیران فردا
گاهی برای کمک به دیگری،
باید دستش را
رها کرد.
وگرنه با خودت غرقاش میکنی!
خطی کشید روی تمام سؤالها
تعریفها، معادلهها، احتمالها
خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قاعدهها و مثالها
خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظهها و زمانها و سالها
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
یعنی به روی دفترخطها و خالها
خطها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
«با عشق ممکن است تمام محالها»
گریههای امپراطور/فاضل نظری
آدم را وقتی
زنده زنده مُثله کنی،
درد میکشد،
زار میزند،
زجر میکشد،
هر بار بیشتر میمیرد؛
گاهی داد هم میزند،
بد و بیراه هم میگوید.
زنده زنده، مُثله شده است،
خب درد دارد...