ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

دلتنگی...

هر روز که می گذره فکر می کنم یعنی میشه بیشتر از این هم دلتنگ بود...

در ستایش خودخواهی ...

لازم نیست چیزی را به دیگران ثابت کنی
خودت را به خودت ثابت کن ...

حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع)

چه قدر مهربانی

صبح ها می آیم کنار ضریحت

چشم و دلم را ...

می سوزم تا دل می کنم و فردا میشود ...

بلند نوشت ...

بعضی ها خوشحالند و خوشحالیشان حتی توی کامنت گذاشتنشان هم مشخص است ...

بعضی ها الکی خوشند و الکی خوشیشان را فقط می شود از چشمهایشان فهمید ...

بعضی ها درد دارند و دردشان را همه جا جار می زنند ...

بعضی ها درد دارند و دردشان را فقط از چشمهایشان می شود فهمید ...

بعضی ها گریه می کنند اما اشکهایشان، اشک تمساح است ...

بعضی ها گریه نمی کنند اما از چشمهایشان معلوم است  که اشکی به بزرگی یک سکوت گوشه ی چشمشان به کمین نشسته ...

بعضی ها نیتشان خوب است اما بد عمل می کنند ...

بعضی ها نیتشان بد است اما عملشان چاپلوسانه است ...

بعضی ها نیتشان خوب است عملشان هم خوب است ...

بعضی ها شاکرند و گله مند ...

بعضی ها شاکرند و بی گله ...

بعضی ها آرزو می کنند...

بعضی ها به آرزوهای آرزومندان می رسند ...

بعضی ها دنیا را دوست دارند و به آن می رسند ...

بعضی ها دنیا را دوست دارند و به آن نمی رسند ...

بعضی ها دنیا را دوست ندارند و به آن می رسند ...

بعضی ها عاشقاند و صبور ...

بعضی ها عاشقند و بی قرار ...

بعضی ها عشقشان را جار می زنند

بعضی ها عشقشان را قاب می گیرند می زنند گوشه ی دیوار ...

بعضی ها عشقشان لای باقی پرونده های عشقیشان گم شده ...

بعضی ها فکر میکنند عاشقند ...

بعضی ها عاشقند و فکر می کنند ...

بعضی ها وسط راه عاشقی پنجر می شوند ...

بعضی ها هم کلا نمی دانند عشق چیست ...

بعضی ها کلافه اند و سردر گم ...

بعضی ها آرامند و متوکل ...

بعضی ها هم آن بالا نشسته اند و همه ی بعضی های دیگر را تماشا می کنند و لبخند عاقل اندر سفیه می زنند ...

بهانه

اگر آنجایی که باید بهانه ی جنگیدن افراد نشدید آنجایی که نباید بر نعششان گریه خواهید کرد...

المستخف بحُرمه ربّه ...

خدای من!

این که روبرویت به گناهانم اقرار میکنم و به زشتی اعمالم معترفم، برایم سودی دارد؟!
یا اینکه من در این حالم هم، مستوجب غضب تو هستم؟!
نکند من با خوش خیالی تو را می خوانم، در حالی که عذابی شدید به واسطه ی گناهانم به دنبال من است ...
نه ...
باور نمی کنم ....
نمی توانم از تو ناامید باشم
چطور ممکن است تو بندگانت را به بازگشتن از بدی فرابخوانی، اما در را به روی آنها ببندی ... ؟!

پ.ن: المستخف بحُرمه ربّه: بنده ای که حریم، حرمت پروردگارش را سبک شمرده
* مضمون چند خطی از مناجات دوازدهم صحیفه سجادیه


گوسفند بیچاره

بعضی از آدم‌ها
برای اینکه توی جمع اسم یک حیوان رو بیاورند
                                     قبلش عذرخواهی می‌کنند

ولی همانها،
گوسفندگونه زندگی میکنند
                     و از هیچ کسی هم عذرخواهی نمی‌کنند ...

خودشناسی ...

حقیقت آن است که همه دم از "خودشناسی" می زنیم
همه مان می دانیم که پایه خداشناسی "خودشناسی" ست
کما اینکه پایه تمام شناختها، خودشناسیست ...
اما کداممان گام اساسی برای خودشناسی برمیداریم؟!

ملاک را گفته های دیگران نگذاریم...

اگر ثواب و عقاب، صورت های برزخی اعمال ما هستند، می توان ارزش خیلی از اتفاق ها و رفتار ها را با ثواب و عقاب هایی که ائمه در مورد آن ها گفته اند، فهمید.


بزرگی و کوچکی و همچنین درست و غلط بودن کارها به نظر شخصی افراد ربطی ندارد.

غیرت خدا

خدا روی یک چیزهایی خیلی غیرت دارد؛
مثل آبرو ...
آبرو ببری، آبرویت میرود ...