ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

سفر به عرش

گویند کعبه، عرش خداوند بر روی زمین است، و طواف کنندگان هم فرشته هایی که دورتادور عرش طواف میکنند! 

میروم کمی فرشته خو شوم .... حلال کنید !

اتفاق قریب

تصور اینکه مرده ام و همین چند قرض ساده و چند حلالیت و چهار رکعت نماز و روزه و هفت هشت تا خرده حسابی که باید صافش میکردم و امروز و فردا کردم و انجامش ندادم، دیوانه ام میکند ... 


پ ن : تازه اینها چیزهاییست که یادمان است! وای از گناهان فراموش شده . وای از دلهای شکسته شده . وای از حرکت های ادامه دار...

روشن

از انسان های روشنفکر بدم می آید .

یک نفر " روشن دل " به من معرفی کنید ... 

صیاد

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را 

که کس آهوی وحشی را از این بهتر نمیگیرد ...

خونه ی خدا اینا

خدایا مهمونی تموم شد . اما ما که فعلا بهمون خوش گذشته هستیم در خدمتتون ....

دل یک دله کن !

دو دل به درد میدان مبارزه نمیخورد . فقط در لحظه های عمل، دست اهل عمل را می لرزاند و نمیگذارد ضربه ها درست همان جایی که باید فرود بیاید. مُردّد زخمی میکند ، و دشمن زخمی به مراتب خطرناک تر از دشمن سلامت است ...


پ ن : جاده های آبی سرخ / نادر ابراهیمی

آره من اوسکولم!

وقتی یک چیزی مثل خوره توی گلوت افتاد و نمیتونستی با هیچ کس در میونش بگذاری، خودت رو بزن به کوچه علی چپ، اینقدر بگو و بخند تا بقیه فکر کنن اوسکولی . . . این بهترین راه فرار از ترحم هاست !

باران عشق

خدایا این سال آینده را که برای همه رقم زدی، آخر کار آن گوشه کنارهای چک نویسهایت یک جایش بنویس " عشق " .

مدتیست در سرزمین دلمان خشک سالی آمده است !

رمضان کودکی

رمضان هم ماه رمضان های قدیم

ساعت ۶-۷ اذان میگفتند ... سر کار هم نمیرفتیم . ظهر هم میان وعده میخوردیم .تشنه هم که میشدیم حق داشتیم یه استکان آب بخوریم .. اما حالا چی !

حس رضایتمندی

احساس موفقیت درونیمان به میزان تأیید دیگران وابسته شده است . 

و این ماجرا چندان خوب نیست ! هست ؟ نظر شما چیه ؟ تأیید میکنید .. ؟