ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

اصنام

برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق فام را

بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را

هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود

توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را

باران اشکم می رود,وز ابرم آتش می جهد

با پختگان گوی این سخن,سوزش نباشد خام را


دلم برای سالهایی که با این شعر اشک میریختم تنگ است!

نظرات 3 + ارسال نظر
ستایش پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:45 ب.ظ

آره ... !!!

[ بدون نام ] جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ب.ظ

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

محمّــد پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ http://naghian.blogspot.com/

دنیا و دین و عقل و صبر از من برفت اندر غمش
جایی که سلطان خیمه زدَ غوغا نماند عام را...

ممنون.تمام غزل معرکه است اما حیف که اینجا ریزنوشته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد