ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

سنگر، دفاع!

بهش می‌گم دانشگاه تا شهریور وقت "دفاع" نمی‌ده
می‌گه: اشکال نداره، تا اون موقع سنگر بگیر ...

گروه سرود رمضون

نمی بخشم اونی که احسان علیخانی رو به اجرا تشویق کرد
و اون که پای روح و شیطان رو به تلویزیون باز کرد ...

رمضان کودکی

رمضان هم ماه رمضان های قدیم

ساعت ۶-۷ اذان میگفتند ... سر کار هم نمیرفتیم . ظهر هم میان وعده میخوردیم .تشنه هم که میشدیم حق داشتیم یه استکان آب بخوریم .. اما حالا چی !

قبرستون!

وجود اتومبیل ها با اون بوق های کر کننده شون توی دارالرحمه

نشون می ده که آدم توی قبر هم نمی تونه یه خواب راحت بکنه!

حل نشدنی

مویز خریدم گذاشتم صبح ها بخورم که هی همه چیز یادم نره،

اون وقت یادم می ره مویز بخورم...!

بی تو هرگز

هرگز !

فراموشت نخواهم کرد .

هرچه باشد ، صبح ها بیست و یک عدد مَویز می خورم !


پ.ن:گفته‌اند برای تقویت حافظه، هر صبح ناشتا بیست و یک عدد مَویز بخورید.

باور کن !

قول میدهم نیمی از شما اگر اسم امام نهم را ازتان بپرسند

تا از اول شروع نکنید و " امام اول علی، امام دوم حسن ... امام هشتم رضا ، رضا به حکم قضا .."

را نخوانید، پاسخی مناسبی برای این سوال نخواهید داشت ...

عشق است

آقای مجری به پسر عمه زا : من از شما حساب می برم
کلاه قرمزی : آی مرجی اَ منم دیکته ببر ... !

بعد 20 سال!

تجربه ثابت کرده

اگه عاشق

یا شکست خورده

نباشی

کلا باید از وبلاگ نویسی استعفا بدی!

خفت

شاعر میگه:

یوزر پسوردتو یه چی بذار که اگه خواستی به کسی بدی از خفت کبود نشی ... !