ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

محرم

آدم‌ها حرف دلشان را به دو نفر می‌زنند:

دوستی که برای‌شان عزیز و ماندگار است،
عابری که برای‌شان اهمیت چندانی ندارد و رفتنی است.

اشک

زمین چگونه تاب می آورد

توهین

به نور را ؟

نترس از بدنام شدن!

گُنده نامی قدم اول است...از گُنده نامی به گَنده نامی رسیدن ، قدم بعدی بود...قدمِ آخر ، گُم نامی است!


قِیدار/رضا امیرخانی/نشر افق

دلیل ...

اگر ما چیزی را می‌خواهیم، برای آن نیست که دلیلی برای آن پیدا کرده‌ایم؛
بلکه چون آن را می‌خواهیم برایش دلیل پیدا می‌کنیم...

ویل دورانت

مادر

مادر که می رود؛

چیزی درون انسان گم می شود

هر طرف را که نگاه می کنی

هر طرف که می روی

چیزی درونت نیست

گم شده است


ته دلت خالی ست همیشه

انگار عضوی از بدنت نیست

قلبت

قلبت نیست

برای همیشه



همین الان را ببینید ....


همین الان!

دستهای مادرتان را ببوسید؛
تا دیر نشده ...

غروب جمعه

خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست

فاضل نظری

هذا یوم الجمعه

من جز برای تو نمی‌خواهم خودم را

ای از همه من‌های من بهتر منِ تو

قیصر امین‌پور


قاصدک قاصدک بود؟

قاصدک را کف دستش گذاشت و آن را بالا آورد. روبه روی دهانش گرفت و این یکی را هم روانه کرد. امیدوار بود این یکی دیگر به مقصد برسد. شاید سر راهش بقیه را هم ببیند! هنوز جواب سوالش را پیدا نکرده بود...
قاصدک قاصدک بود و بعد اسمش شد قاصدک یا چون اسمش قاصدک بود مجبور شد بشه قاصدک؟!
ته دلش باور داشت قاصدک قاصدک بود و شاید همه به مقصد نرسن اما بالاخره از بین این همه قاصدک یکی راهش را پیدا می کند...


نجات

النجــات فــی الصـــدق

نجات در صداقت و راستی ست.

حضرت علی علیه السلام