ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

قاصدک قاصدک بود؟

قاصدک را کف دستش گذاشت و آن را بالا آورد. روبه روی دهانش گرفت و این یکی را هم روانه کرد. امیدوار بود این یکی دیگر به مقصد برسد. شاید سر راهش بقیه را هم ببیند! هنوز جواب سوالش را پیدا نکرده بود...
قاصدک قاصدک بود و بعد اسمش شد قاصدک یا چون اسمش قاصدک بود مجبور شد بشه قاصدک؟!
ته دلش باور داشت قاصدک قاصدک بود و شاید همه به مقصد نرسن اما بالاخره از بین این همه قاصدک یکی راهش را پیدا می کند...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد