ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

آب... بابا

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب
یک قطره عطش نبود در باور آب



گلهاى خدا زتشنگى پژمردند
اى خاک تمام کربلا بر سر آب

!

با دوست،عشق زیباست 

با یار بی قراری 

از دوست درد ماند و  

از یار، یادگاری ... 

 

اهورا ایمان

دلتنگ خدا

وقتی داشتم از آن دنیا می آمدم به تو گفتم لااقل یک یادگاری بده تا هر وقت دیدمش یاد تو بیفتم!
تو لبخندی زدی و گفتی ، هر گاه چشمانت را آب گرفت ، یاد اینجا خواهی کرد ...

شرط عشق جنون است ...

یا با حسین(ع)  
یا با یزید 
یا مثل مختار زندانی ... 
زندان ابن مرجانه یا زندان دنیا  
چه فرقی می کند ...

به آبروی حسین (ع) ...

آدمی 
همه چیزش حرمت دارد... 
آبرویش هم سنگ خانه ی خدا 
دلش هم سنگ عرش خدا ...  

 

با خانه و عرشش چه می کنم؟!!

سیاه و سفید

لباس مشکیم را در آوردم ، اُتو کردم ، زیر لب بهش گفتم :

میخواهم دوباره رو سفیدم کنی ...

ملائک نوحه خوانان حسینند

دلم دریاچه ی غم شد دوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره 

 

 

علیرضا قزوه

راه ( دو )

إنَّ الحیاةَ عقیدَةٌ و جِهاد . 

همانا حیات تنها عقیده است و جهاد در راه آن عقیده !   

پ.ن : پیش تر نوشته بودم که این سخنی است از مولا حسین علیه السلام ، اما پژوهشی انجام داده ام که توصیه می کنم در « ادامه ی مطلب » آن را بخوانید . آخرین چیزی که به دست آمده این است : این عبارت شعری است از شاعر معروف مصری و امیرالشعراء «احمد شوقی» که می گوید:
قف دون رأیک فی الحیاة مجاهدا
إن الحیاة عقیدة وجهاد 

ادامه مطلب ...

رویا!

طفلک پسرم! باز مُجابش کردم

بی شام، به زور قصه خوابش کردم

ناگاه کبوتری به خوابش آمد!

ناچار گرفتم و کبابش کردم!!!


جلیل صفربیگی

صدای سنج و دمٌام آمد از دور...

تو را از جوهر غم آفریدند 
مرا از ابر نم نم آفریدند 


برای گریه در سوگ حسین است 
اگر ماه محرم آفریدند 

 

 علیرضا قزوه/سوگ سرخ