ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

بی‌خیال شو جون مادرت!

گاهی برای کمک به دیگری،
باید دستش را رها کرد.


وگرنه با خودت غرق‌اش می‌کنی!

حسرت همیشگی...

بعضی وقتها آرزو میکنی کاش دیر میشد.برای همیشه 

زود هم دیر می شد... 

برزخ عذابش خیلی بیشتر است...

حسرت

بدبختی آن است که باید حسرت روزهایی که میتوانستی گریه کنی را هم بکشی ...

میم مثل مادر!

از بس دلش گرفته، دیگه حرف هم نمی زنه...

فقط می تونه " آباز" بخونه...!

کاشکی مونیتورت بودم...

کلاه قرمزی:معذرت از ته دل
مجری:چرا نمیری خونه؟
کلاه قرمزی:اخه دلم تنگ میشه
...مجری:تنهایی؟ کلاه قرمزی:اهی(اره)
مجری:منم تنهام همه فکر میکنن فامیل من شهرستانن یعنی خودم اینجوری گفتم ولی منم هیشکیو ندارم عین تو
کلاه قرمزی:کاشکی من دایناسورت بودم!!!!!


مرد برای هضم دلتنگیاش...

تا صبح 

پیاده توی کوچه ها 

یقه کاپشنت را می دهی بالا 

شالگردنت را تا روی بینی ات بالا میکشی 

و هی قدم میزنی 

و چقدر وسوسه می شوی بروی یک پاکت وینستون بخری و دود کنی 

تا خود صبح... 

اول عقل

خدا را اول با عقلت قبول کن و بعد با دلت باور کن!

فاطمه  فتحی نژاد.اولین دختر  خلبان بسیجی

آقا

صدای قدم هایت به من آرامش و امنیت می دهد...


قطره چکان

بارالها 
آخرش هم نفهمیدم 
چرا توی حلقوم بعضی با پارچ نعمت می ریزی
و روی زبان ما با قطره چکان ...!