ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

!

با دوست،عشق زیباست 

با یار بی قراری 

از دوست درد ماند و  

از یار، یادگاری ... 

 

اهورا ایمان

حالا که نیستی

حالا که نیستی 
نه پرنده ای آمده این اطراف  
« کوکو»‌ کند  
نه باران می بارد 
نه شانه ای ...   
و نه هیچ اتفاق خاص دیگر 
من  
به تنهایی  
بار همه ی این تنهایی را به دوش می کشم ...

سهم من

باران می آید 
باران تمام می شود  
اما هنوز من
خیس مانده ام  

 تو می آیی 
تو می روی 
اما هنوز من ...  

 گروس عبدالملکیان

حل شده است ...

غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم  

این مساله میان من و عشق حل شده است  

 

حمیدرضابرقعی

آقا

آقا  

   غزل بدون تو تعطیل می شود... 

   * برگرفته از کتاب رضا جعفری 

شیرین بهانه بود !

فرهاد نقش خویش بر کوه کند 

شیرین بهانه بود ...

راز خلقت

خدا برای نظر کردن آفریده تو را
و دل برای نگاه تو آفریده شده ...

پ ن : به مناسبت 25 ذیقعده ، روز مخصوص زیارتی امام رئوف (ع)

با عشق ممکن است

خطی‌ کشید روی تمام سؤال‌ها
تعریف‌ها، معادله‌ها، احتمال‌ها

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قاعده‌ها و مثال‌ها

خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه‌ها و زمان‌ها و سال‌ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
یعنی به روی دفترخط‌ها و خال‌ها

خط‌ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
«با عشق ممکن است تمام محالها»


گریه‌های امپراطور/فاضل نظری

روزهای یک عاشق

این روزها تنها 
حس می کنم گاهی کمی گنگم 
گاهی کمی گیچم 
حس می کنم  
از روزهای پیش قدری بیشتر 
این روزها را دوست دارم .... 
این روزها گاهی 
از روز و ماه و سال، از تقویم 
از روزنامه بی خبر هستم 
حس می کنم گاهی کمی کمتر 
گاهی شدیدا بیشتر هستم 
حتی اگر می شد بگویم 
این روزها گاهی خدا را هم 
یک جور دیگر می پرستم .... 

 

قیصر امین پور

عین!

تو هم آنقدر شیرینی که شورش را در آوردی ... 

 

*کسی میداند اسم شاعرش چیست؟!