ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

یا حسین

(همه با قافیه‌ی عشق، مصیبت دارند)

از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم...


مجتبی احمدی

البته مصراع اول تضمینی ست از شعر محمد علی جوشایی

درون من است...

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهی

خدای را که مبادا دل از نشانه بیفتد...


علی معلم

اتفاق ساده

با گریه های یکریز
یکریز
مثل ثانیه های گریز
با روزهای ریخته در پای باد
با فصل های سوخته
با سال های سخت
رفتیم و سوختیم
با اعتماد خاطره ای در یاد
اما
آن اتفاق ساده نیفتاد



حکایت ما

رها شدیم رها مثل روح بی جسدی

نه با تو ایم  و نه بی تو ، چه روزگار بدی...


عبدالجبار کاکایی

حال خونین دلان ...

خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی

چو خیال آب حیوان که به تشنگان نمایی

بشدی و دل ببردی و بدست غم سپردی

شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

چه کنند گر تحمل نکنند زیر دستان

تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی

تو جفای خود بکردی و نه من نمی توانم

که جفا کنم, ولیکن تو نه لایق جفایی

تو که گفته ای تحمل نکنم جفای خوبان

بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی.


اردیبهشت و سعدی و مستی و..

دو چشم

جهان پیشینم را انکار می کنم،
جهان تازه ام را دوست نمی دارم،
پس گریزگاه کجاست؟
                            اگر چشمانت سرنوشت من نباشد؟


غاده السمان

ما را که برد خانه؟!

ز آنچه روزی در پی اش میرفتم

اکنون میگریزم

من بدان حالت رسیدستم که

با خود می ستیزم


نیما یوشیج

من به تو محتاجم و ...

در موسمی که 

خستگی ام میبرد زجای

با من بدار حوصله

بگشای در زحرف

اما در آن نه ذره عتاب و 

خطاب تلخ


نیما یوشیج

هذا یوم الجمعه

نگاه کن! به خدا بی تو زندگی تنهاست

قبول کن که زمانش رسیده برگردی ...


نغمه مستشار نظامی

روزگار

آه غزه!

در حصر خانگی بودی و

جهان را

کک نگزید ...