ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

حکایت زندگی بعضی ها در این دنیا!

گورکن عمری در گورستان جان می کند.


پرویز شاپور

می شود تغافل کرد اما انکارش هرگز!

عشق همیشه رونده است. جوانه میزند و پیش می رود.... رگ به رگ. سلول به سلول .

محتاج توام...

سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است

حافظ

آب در کوزه و ...

آنقدر با هم یکی شده ایم که به هم دسترسی نداریم...


پرویز شاپور/قلبم را با قلبت میزان می کنم

...

درست وقتی بدست آوردی ، از دست می دهی.


پیرمرد و دریا/همینگوی

حرف حساب...

برای تغییر تقدیرات در شب های قدر باید خود تغییر کنیم . تغییرات جدید مساوی است با تقدیرات جدید.


مدیریت زمان در شبهای قدر/مهدی نیلی پور

درست مثل اسید پاش ها...

می آیی 

 به زندگیم رنگ می پاشی و می روی....

...

کتابی ، خلوتی ، شعری ، سکوتی

مرا مستی و سکر زندگانی است

چه غم گر در بهشتی راه ندارم

که در قلبم بهشت جاودانی است

فروغ

اشتباه می کنند بعضی ها که اشتباه نمی کنند


باید راه افتاد
مثل رودها که بعضی به دریا می رسند
بعضی هم نمی رسند
رفتن هیچ ربطی به رسیدن ندارد.

علی صالحی

می خواهم ، اما نمی شود...

گاهی برای اثبات عشق ، باید سعی کنی سنگدل شوی...