ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

گاهی برای خوبِ کسی شدن باید بدِ دیگری شد...

معمولا سعی میکنیم آدم بد قصه ها نباشیم.

کمتر سعی می کنیم آدم خوبه ی قصه ها باشیم...

مخصوصاً بدون چون و چرا

وزن علائق را از وزن حق دوستانتان که به خاطر شما از آن ها گذشته اند می شود فهمید.

انسان موجود عجیبی است.

اگر به او بگویند در آسمان یکصد میلیاردونهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بی چون و چرا میپذیرد اما اگر در پارکی روی نیمکتی ببیند که نوشته اند "رنگی نشوید" فورا انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود .

یکی از راه های زنده ماندن

وقتی متوجه شدی جایی زیادی هستی، خودت محترمانه برو!

در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم....

بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن ...

ژان دلا برویه

...

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد

وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شوی

رضا قاسمی کتاب چاه بابل

سنگ محکمان چیست؟

خوب است که از خودمان راضی باشیم اما ازخودراضی نه!

نمی شود...

رو پیش زنی ببر غرورت را

کو عشق تو را به هیچ نشمارد

آن پیکر داغ و دردمندت را

با مهر بروی سینه نفشارد


فروغ فرخزاد

با حساب دنیا ، هیچ راحتی ای وجود ندارد!

سرّ آنکه جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در کجاست؟ طبیعت بشری در جستجوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می طلبد . یاران! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست، سخن از آنان است که که اسلام آورده اند اما در جست و جوی حقیقت ایمان نیستند. کنج فراغتی و رزقی مکفی ... دلخوش به نمازی غراب وار و دعایی که بر زبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست، در باد است. در جستجوی مأمنی که او را از مکر خدا پناه دهد، در جستجوی غفلت کده ای که او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد. غافل که خانه غفلت پوشالی است و ابتلائات دهر ، طوفانی است که صخره های بلند را نیز خرد می کند و در مسیر دره ها آن همه می غلطاند تا پیوسته به خاک شود.


فتح خون- سید مرتضی آوینی

مثل چشمام...

لبخند پس از گریستن ، درخشندگی ستاره پس از باران است.


پرویز شاپور