هجرت لازم است اما خرد کننده است. خراب می کند و از نو می سازد. اگر کم بیاوری چیزی از تو باقی نمی ماند و اگر طاقت بیاوری، پرواز می کنی...
هجرت لازم است اما تنهایی نمی شود. همسفر می خواهد... . همسفری روحی یا جسمی... کنار تو یا فرسنگ ها دور... اما پیش تو...
اسب حسین به حمایت او بر سواران حمله کرد و هر سوار را بر زمین می افکند و زیر پا می مالید تا چهل تن.
آنگاه از دست دشمن گریزان سوی حسین آمد و کاکل و موی پیشانی خود را در خون او آغشته کرد و سوی سراپرده زنان آمد: شتابان و گریان و شیهه زنان.
دختران پیغمبر بانگ او شنیدند و از سراپرده بیرون آمدند. اسب را زبون و بی سوار دیدند و زین را بر آن واژگون.
اسب حسین دست ها بر زمین می زد و نزدیک خیام سر بر زمین می کوفت تا بمرد.
کتاب آه/ص 423
کل ارض کربلا
یعنی همه جا کربلاست
یعنی همه جا همین جاست
همه جا همین جاست/علی اکبر بقایی/ نشر عماد
این روزها خیلی ها ، خیلی کارها را در حق آدم می کنند و آخرش می گویند:
«ببخشید. حلال کنید.»
تنها بنایی که اگر بلرزد محکمتر می شود ، دل است.
من او/امیر خانی
(این روزها برای بار سوم دارم می خوانمش)