ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

خدایا ما را با معرفت بمیران.

اسب حسین به حمایت او بر سواران حمله کرد و هر سوار را بر زمین می افکند و  زیر پا می مالید تا چهل تن.
آنگاه از دست دشمن گریزان سوی حسین آمد و کاکل و موی پیشانی خود را در خون او آغشته کرد و سوی سراپرده زنان آمد: شتابان و گریان و شیهه زنان.
دختران پیغمبر بانگ او شنیدند و از سراپرده بیرون آمدند. اسب را زبون و بی سوار دیدند و زین را بر آن واژگون.

اسب حسین دست ها بر زمین می زد و نزدیک خیام سر بر زمین می کوفت تا بمرد.

کتاب آه/ص 423

نظرات 1 + ارسال نظر
ستایش یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:15 ب.ظ

سلام. یه دور بی زحمت از روش بخونید، غلط تایپی نداشته باشه!
خصوصی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد