ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

در ستایش بی ادبان ...

دخترم!

دنیا، آدمهایی دارد که
سکوت تو را در برابر ضعفِ ادبشان
به پای نفهمی‌ تو می گذارند
نه بزرگواریت ...

حرکت مهمه ، اما...

می روی.
به شوق رسیدن،

       و گاهی برای فرار!

ما و خدا

اگر "گذشت" کسی را کوچک می کرد
خدا اینقدر بزرگ نبود ....
اگر " بخشش" کسی را فقیر می کرد
خدا این قدر غنی نبود ...

تو سرّ مخفی لولاکی...

نه مثل ساره‌ای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا

فقط شبیه خودت هستی ، فقط شبیه خودت، زهرا!


علی‌رضا قزوه

قافیه‌ی غزل

امروز دیدمت؛
قافیه‌ی یک غزل شده بودی
چقدر بهت می آمد ...

گریزونی یا آویزون!

غمگین نشسته‌ام؛
پدربزرگ، آرام دارد از کنارم می‌گذرد
نگاه نگاهم می کند و زیرلب می گوید:

گریزونی، آویزونه
آویزونی، گریزونه ...
ولش کن دخترجان! رهاش کن...

بخارشور کنوود یا رز هلندی ...

برای مادران و همسرانتان
لوازم خانه به عنوان هدیه نخرید
این یک روز را بگذارید خودشان باشند

فارغ از کارِ خانه
هویتشان را مستقل از بشور و بساب و بپز در نظر بگیرید ...


غم بی مرجع

گاهی یک جور غمی ته دلت هست
که هر چه میگردی مرجعش را پیدا نمی کنی
این جور غمها بیشتر از ناراحتی
آدم را کلافه می کنند ...

غزل

حسینا  

به قدری غزل ریخته از تنت  

که دیوان حافظ برایت کم است  

...

یا حسین

(همه با قافیه‌ی عشق، مصیبت دارند)

از تو گفتیم، اگر ذکر مصیبت کردیم...


مجتبی احمدی

البته مصراع اول تضمینی ست از شعر محمد علی جوشایی