ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

گریه نمی کنم

مرد برای هضم دلتنگیاش
گریه نمی‌کنه، قدم می‌زنه 

لم یعرفنی

قسمت حزب الله از تمدن شهرنشینان غربت و مظلومیت است و حزب الله عاشق است و  در میان دنیاداران با همان مشکلی روبروست که هزار و چهارصد سال است که اولیای خدا با آن روبرو هستند. 

 

شهید سید مرتضاآوینی

حل شده است ...

غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم  

این مساله میان من و عشق حل شده است  

 

حمیدرضابرقعی

آقا

آقا  

   غزل بدون تو تعطیل می شود... 

   * برگرفته از کتاب رضا جعفری 

هر روز تعدادمان بیشتر می شود ...

آهای خانمه 
که توی پارک نشسته بودی دیشب  
خیره بودی به یه جایی که معلوم نبود کجاست
و تنها چیزی که نشون می داد زنده ای، اشکات بود ...  
می فهممت !

عاشقانه ترین پیوند هستی

هرگز نمی شد عشق را توصیف کرد...اگر "علی و فاطمه" نبودند. 

 

مردم، یا به تو عشق می دهند یا نفرت. باید یکیش را انتخاب کنی.

تردید جایز نیست. آن وسط میان زمین و هوا، آویزان نباش!

البلاء للهیچکدام

قرار بود ببینیم کداممان عاشق تر است  

شاید هیچکدام«ما»ن 

هر دو فقط عاشق بودیم... 

همین!

چه کاره می شدی؟

اگر تو با همین سن و سال می رفتی به سال 59 چه کاره می شدی؟

دلتنگی

دلم برای بقچه هزار وصله ی خاطرات مادر  

دلم برای بغض های نشکفته

دلم برای تن رنجور جنوب

دلم برای........

تنگ شده