ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

تجربه

اولین کسی که وقت زلزله، بیش از خودتان به فکر نجاتش هستید 

یا در حال گرفتن شماره اش؛  

همان کسی است که بخاطرش زنده اید!

زلزله

خدایا تسلیم

من خیییییییییییییلی زورم کمه


اطلاعیه!

"صاحب عکس فوق در تاریخ 16 بهمن 86 وارد زندگی من شده و بلافاصله در قلبم خانه کرده. نامبرده دارای نگاهی گیرا و لبخند ظریفی است که دل مرا آب میکند. چنانچه وی را جایی، خارج از قلب بنده دیدید، لطفا سریع به آدرس مذکور برگردانده و مژدگانی دریافت کنید."  با تشکر

ناز، نیاز اولیه است

وقتی هیچ کس نازم را نمی خرد 

بیشتر از همیشه دلتنگت می شوم.

دیر رسیدن!

همیشه از دیر شدن، هراس داشتم  

فرقی نمی کند، من دیر رسیده ام 

یا تو دیر گفتی ...  

مهم این است که دیر شده ... خیلی دیر !

سیل

سیل چشات که می‌کنم

                                سیل میاد توی چشام!

پاکستانتم!

لبریز

روزی نام‌ات را
طوری فریاد خواهم زد،
که خروارها عشق ِ مدفون در سینه‌ام
کابوس هر شبِ تنهایی‌ات باشد...

باران خلاف نیست !

هر وقت دلت تکان خورد اول خوب بخند ! 

خداست . دارد با تو شوخی می کند.  

می گوید این دل هنوز هم همین جاست و هنوز هم کوچک است .  

هنوز هم به این جا و آن جا وابسته است .  

بخند، بخند و بفهم! 

بفهم که این دل را باید راه ببری . 

همین طور که خدا آفریده است او را، با تمام تعلقاتش .  

با بستگی هاش.  

باران خلاف نیست /کوروش علیانی

فلاش بک

صبح 

تصویر واژگون غروب...

هزار فرسنگ..

دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است

میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است

مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست

هزار عرصه برای پریدنم تنگ است..