بهشت اگر به شفاعت رسد نخواهم رفت
به زور گریه و طاعت رسد ، نخواهم رفت
بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده ست
شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است ...
محمدکاظم کاظمی
مجنون هم اگر کاسه کوزه اش این طور می شکست
به جای گفتن : اگر با من نبودش هیچ میلی ...
می گفت : خیال نکن نباشی ، بدون تو می میرم
گفته بودم عاشقم حرفمو پس می گیرم
این روزها که می گذرد
شاد نیستم
این روزها که می گذرد
شاد نیستم
که می گذرد
این روزها
شاد نیستم
که می گذرد
پ.ن )از گذشتن روزهای رحمت مگر می شود شاد شد
سر سفره ی ناهار نشسته است ....
با نگاهی عارفانه ....
با لحنی دلسوزانه ....
با چشمهایی به افق دوخته ....
جمله ی فلسفی اش را برای بار هزارم تکرار می کند ....
امسال اصلا بوی ماه رمضان نمی آید .... !!!!
گفتم که دلم هست به پیش تو گرو...
دل بازده ، آغاز مکن قصه ی نو...
افشاند هزار دل ز هر حلقه ی زلف...
گفتا که دلت بجوی و بردار و برو...
گفتا که دلت بجوی و بردار و برو...
گفتا که دلت بجوی و بردار و برو...
گفتا که دلت بجوی و بردار و برو...
یازده ماه بهشت را به بها میدهند ...
یک ماه به بهانه ...
این روزها بهانه بگیر ...
یک بهانه ی کوچک هم کافیست برای بهشتی شدنت ....
وبلاگ دغدغه هایمان را فاش کرد ...
فیس بوک هویتمان را ...
تویتتر لحظه هایمان را ...
فرند فید همه چیز را ...
حضرت علی (ع) :
پیرو شهوات کسی است که مرکبی را سوار شود که چشمها را خیره می کند !
پ . ن ) مسالتن :کسی که چشمهایش خیره می شود چه ؟!! او بیشتر پیرو شهوات نیست؟!!