ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

باور کن !

قول میدهم نیمی از شما اگر اسم امام نهم را ازتان بپرسند

تا از اول شروع نکنید و " امام اول علی، امام دوم حسن ... امام هشتم رضا ، رضا به حکم قضا .."

را نخوانید، پاسخی مناسبی برای این سوال نخواهید داشت ...

بهار، بدون عشق که نمی شود ...

بگویید " دوستش دارید "
پیش از آنکه سال تمام شود ...

زمان لرزه

انگار سالهاست ندیدمت، نشنیدمت، نخواندمت
انگار هزار سال گذشته
چه کسی می داند ...
چه کسی می داند که زمان مسیرش را درست رفته باشد ...
شاید هم هزار سال ...

یادم نرفته ای !

میان این شلوغی های نزدیک عید
بین این همه فکرِ خرید و سفر و فراغت ...
وقت خوبیست برای فکر کردن به تو
کسی حواسش به من نیست ...

یک پنجره به وسعت شب های عاشقی

برای شروع روز
باید رد لحظه ها را بگیرم
برسم به نگاهت ...

آنوقت روز شروع می شود ... 


پ.ن: عنوان از امید مهدی نژاد

امتحان لعنتی ...

خدا نصیبتان نکند
شب امتحان و دلتنگی برای یار ...
که نه این را سامانیست و
نه آن یکی را مرهمی ...

مگه فرقی هم داره

گوشی اچ تی سی ، آیفن یا نوکیا مدل دم پایی ! 
چه فرقی می کند وقتی منتظر تماس تو نباشد ... 

چشمهایش

نیوتن ؛ 

عاشق نشده بود و گرنه جاذبه را این گونه تعریف نمی کرد ... 

بهشت

داشتم فکر میکردم که مثل شعر شاید از واژه ها هم بدم بیاید....
 دیدم وقتی واژه ها با عطر تو همراه باشند هیچ وقت تکراری نمی شوند 
 حتی اگر تا ابد من بگویم دوستت دارم و تو فقط یک نقطه جوابم را بدهی....
لابد بهشت هم با عطر تو همراه است که هیچ وقت تکراری نمی شوند...

بی خاطره

بله، این خاطره ها هستند که زندگی آدم را  مختل می کنند
دارم سعی می کنم، کسی برایم خاص نشود که بعدش خاطره ...
برای کسی خاص نشوم که بعدش خاطره ...  
خیابانی، تکیه کلامی،موسیقی، تصویری ... 
شاید بهتر باشد آرام و بی خاطره از کنار هم بگذریم ...