ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

بی صدا فریاد کن

گاهی به روز نکردن وبلاگ

خودش کلی حرف دارد

.... اما کو گوش شنوا !

شب های تابستان

بچه که بودیم شب های تابستان ، یکی دو ساعت زودتر تشک ها را در حیاط پهن میکردیم تا  خنک شود و بیاییم با ابر ها و ستاره ها ، بازی کنیم ...

اما حالا تابستان هم به برکت کولر ، زیر پتو میخوابیم !!

دلیل

آقا ! به خاطر جمع نشدن آن 313 نفر نمی آیی ؟

خب قربونت برم ، به همین خاطر بیا !

دوس داشتن

کسی رو دوس داشته باش
 که چیز ها و کسانی رو که تو دوس داری اون هم دوس داشته باشه
یا لا اقل ازشون متنفر نباشه !

بمب ها

بمب ها ،

فریادی است از عجز دشمنان

صدای صیحه شیطان !


پ ن : داغدار دوستان پر پر شده مان در زاهدان هستیم .

گزارش تصویری انفجار

گزارش تصویری مراسم تشییع جنازه

چراغانی

این شب ها آسمان ها را آذین ببندید

گویا کشتی نجات به آب افتاده است . . .

نشانی

هفت شهر عشق را عطار گشت

اما هنوزم به اندر خم کوچه ما نرسیده است ...

حاج خانم

روزگار عجیبی است حاج خانم

خانمها خودشون مانتوهای بالای کمر و زیر گردن و سه نقطه تا فیلترمون نکردن رو باب میکنند

بعد خودشون هم از بی توجهی مردهاشون توی خونه رنج میبرند ..

روزگار عحیبی است حاج خانم !!

چای !

روزگار عجیبی است نازنین

یک ساعت میگذاری آب جوش بیاید

بعدیک ساعت فوت میکنی تا دوباره خنک شود و بنوشی ... !!

روزگار عجیبی است نازنین

ملاک

زندگی کردن با انسان های بی ادعــا

سریع الرضا

خوش رو

و خوش بین را دوست دارم ...