ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

روضه!

ای خدا!
این غسل نیست، شستشو نیست، مرور مصیبت است، دوره کردن درد است، تداعی محنت است. آرامتر اسماء! دست به سادگی از اینهمه جراحت عبور نمی‌کند، دل چطور این‌همه مصیبت را مرور کند؟!
چه صبری داشتی تو ای فاطمه! و چه صبری داری تو ای خدای فاطمه!
اینکه جسم است اینهمه جراحت دارد، اگر قرار به تغسیل دل بود، چه می‌شد! این دلِ شرحه شرحه. این دل زخم دیده، این دل جراحت کشیده ...
ای خشت‌ها! میان من و فاطمه‌ام جدایی می‌اندازید؟ دلهای ما چنان به هم گره خورده است که خشت و خاک و زمین و آسمان نمی‌توانند جدایمان کنند ...
کشتی پهلو گرفته/ سیدمهدی شجاعی

نظرات 1 + ارسال نظر
فانوس چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ http://funooss.blogfa.com/

همیشه در تعجم که اقای شجاعی چه جوری این همه حس قشنگ رو منتقل میکنه؟! تشکر بخاطر گذاشتن این مطلب زیبا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد