ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

سهمیه

 دلخسته‌ام زسهمیه‌هایی که هیچ‌کس

باور نکرد سهم  مرا  سر کشیده  اســت

بــاور نکـــرد جــای تــو را  پر  نمـــی‌کنند

بــــاور نـــکرد روی تـو خنجر کشیده است


این امتـــیازهــــــــای کــذایی که بی‌دریغ

طومار طعنـــه‌ی همه‌ی هم کلاس هاست

 ای کــاش بودی ای پدر، اینها  ولی نبــــود

 سهمیه، سهم کینه‌ی حق ناشناس‌هاست


 رفتی که راه باز شود، راه باز شد                اما کنار جاده مرا هیچ کس ندید


پروانه نجاتی


نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ق.ظ

واقعا فکر نمیکنم هیچ چیز و هیچ کس بتونه یه لحظه جای خالی پدر را برای بچه اش پر بکند چه برسه به یک عمر .کسایی که طعنه میزنن به این سهمیه ها یه لحظه خودشون را بذارن جای یک فرزند شهید و پیش وجدان خودشون صادق باشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد