ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

خنده دار آمدم ای آینه سیما تو بخند...

وقت آن شد که شراب از خم باور بزنیم

گامی از قله اندیشه فراتر بزنیم


تا سحر پشت سحر زاید و روز از پی روز

همه خورشید شویم از دل شب سر بزنیم



به یاد مرحوم محمد خلیل جمالی که این روزها با شعر هایش در ناکجاآباد سیر میکنم...

نظرات 2 + ارسال نظر
آتوسا یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ق.ظ http://ghose.blogsky.com/

رجال صادق دوشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ب.ظ

واقعا شاعر بودند...بدیع ترین ترکیبات عاشقانه و زیبا ترین تعبیرات عارفانه رو در شعرشون می شه دید...من از شعر های معاصر یکی قزوه رو خیلی قبول دارم از لحاظ ترکیبات شعری ایشونم دومی اند.
شیرازه دیگه!!
شاعر پروره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد