طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و گریه ی سحری
هزار جان گرامی بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بی بصری
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه ی چشمی به ما نمی نگری؟
وقتی امام زمان (ارواحنافداه) از جای خود خبر می دهند!
«علی بن مهزیار» انسان شگفتآوری است. بیست سفر حج رفت تا حضرت ولیعصر(ارواحنافداه) را زیارت کند. سفر حجّ در قدیم به آسانی اکنون نبود. اگر چه امروزه نیز بیست سفر به مکّه رفتن آسان نیست. برخی از ما حتّی همّت آن را نداریم که به جمکران برویم. علی بن مهزیار در آخرین سفر حجّ خود، در حالی که از دیدار امام ناامید شده بود با سفیر آقا ملاقات کرد. فرستاده حضرت پرسید: «دنبال کسی میگردی؟» علی بن مهزیار گفت: «به دنبال امام محجوب هستم؛ امامی که پشت پرده است».1 امام محجوب نیست. این ماییم که محجوبیم. برخی از اهل سنّت میگویند که شیعه معتقد است، امام عصر –عجّل الله تعالی فرجه الشریف- داخل چاه رفته و غایب است! ولی ما این گفته را قبول نداریم. حضرت به کدام چاه رفتهاند؟ در واقع این ما هستیم که در چاه نفس خود اسیریم و امیدواریم که او ما را از این چاه به در آورد. بنابراین اشعاری مثل این که «یوسف زهرا از چاه درآ» و ... اشتباه است؛ چنانکه در دعای ابوحمزه ثمالی آمده است:
«إِنَّکَ لاتَحتَجِبُ عَن خَلقِکَ إِلّا أَن تَحجُبَهُمُ الأَعمالُ دُونَکَ»؛2
تو از خلقت پنهان نمیشوی بلکه اعمال آنان حجاب دیدارشان میشود.
حجاب پیش روی ما، گناه است. اگر بخواهیم به دیدار آن حضرت برسیم، باید گناه را از زندگی خود دور کنیم.
علی بن مهزیار میگوید که وقتی خدمت امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) رسیدم و سلام کردم، نخستین سخن آن حضرت به من این بود: «یا أَبَالحَسَنِ، قَد کُنّا نَتَوَقَّعُکَ لَیلاً وَ نَهاراً»؛ ما شب و روز منتظر دیدارت بودیم!3
شگفتا! علی بن مهزیار پس از بیست سفر حجّ به عشق زیارت مولایش، هماکنون خود را بدهکار او میبیند. او در پاسخ میگوید: «آقا! من نمیدانستم شما کجایید» و آن حضرت میفرمایند: «واقعاً نمیدانستی ما کجاییم؟ جای ما برای شما معلوم نیست؟»
همه ما میدانیم آن حضرت کجاست؛ امّا باز به جای دیگر میرویم. پرواضح است که جای امام عصر –عجّل الله تعالی فرجه الشریف- در مکانهای پر معصیت و مجالس گناه نیست. ما خود خوب میدانیم که وقتی تندخو میشویم و بدخلقی میکنیم، دیدارمان با امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به تأخیر میافتد.
به راستی چرا ما با دل خود کاری میکنیم که دیگر جای آن حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری میکنیم که دیگر او را نبیند؟
سرمه حیرت ما خاک کف پای ولیست
هرچه نور است در این آینه از آل علیست
که گر عاشقی کنی وجوانی
عشق محمد(ص)بس است وآل محمد(ص)
سلام وعرض ادب واحترام به شما دوست بزرگوار