ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

آغاز

تمام قصه ها
با بود یکی و نبود دیگری آغاز می شوند
که یکی بود و یکی نبود!
یکی رفته بود و یکی مانده بود!
مانده بوده  و گریه کرده بود ....
(احمدی)
نظرات 4 + ارسال نظر
سانی پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ http://koochehgard.blogsky.com

wow
باید بگم باعث خوشحالی که با وب شما آشنا شدم
منو بخوبی جذب کرد
برای داشتن چنین وب زیبایی بهتون تبریک می گم
با اجازتون لینک شدید

دمنوش پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ب.ظ http://giah.blogfa.com

سلام بچه ها. شما چجوری بهتون آدم اضافه می شه؟ من تنهام! نمونه اثر می خواین؟؟؟؟؟؟

عبس آقو پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ب.ظ

آه ای افغانی بالفطره
ای سگ زرد تراویده در جولاب های پاسارگاد
ای همویی که
ذغال داغ بر داستان ستبرش چکیده
ای اینهمه درد در چنگال دژخیمان غبارآلودش
چکه
چکه
چکه
می نشیند کم کم
آه
______________
قطعه ای بود به جهت تبریک حضور

سید مهدی جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ

رسیدن بخیر برادر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد