ــ از تو خیلی سر است؛ از هر لحاظ.
ــ می دانم. شاید برای همین هم می خواهمش.
ــ قدّش، دو برابر توست.
ــ اما من، خودش را می خواهم، نه قدّش را!
ــ قدّش را چطور از خودش جدا می کنی؟!
ــ قصد جدا کردن ندارم آقا! هلو را با هسته می خرند. اگر بخواهند هسته را جدا کنند و بخرند، خیلی زشت می شود؛ اما کسی هم هلو را بخاطر هسته اش نمی خرد.
یک عاشقانه آرام/نادر ابراهیمی
مقایسه است که پدر آدم رو در میاره