ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

نشانی

هفت شهر عشق را عطار گشت

اما هنوزم به اندر خم کوچه ما نرسیده است ...

تا ارزشمند است بجنگید و به دستش آورید !

بلاخره روزی زندگیت به جایی می رسد 

که می بینی  

هیچ چیز و هیچ کس  

آنقدر ارزشمند نیست 

که بخاطرش بجنگی ...

حقیقت


هیچ کس هیچ کسی را نشناخت...


* نادر نادرپور


تصویرها..

آن شب ,فرشته تکه تصویرهای شکسته راکنار هم چید و 

آرام گریست.

بعد رو به خدا کرد و گفت :"امروز  هم زیبایی هایی

که به او بخشیده بودی به رایگان فروخت!"

زن گریه ی فرشته را ندید!

فرشته به آرامی از کنار او گذشت....

درد دل صمیمانه

خدای عزیزم!

شما که رشته ی گرافیکو آفریدی؛

یه نهال درخت پول داری تو دست و بالت؟؟!....

نشانه ی شخصیت

رانندگی کن  

تا بگویم کیستی !

چشمه

ماه من!

نگاهت چشمه ی مهربانی است...


آدم باش

بعضی ها دلشان «‌کاه »‌است  

با یک « آه »‌ هم می رود ... 

بعضی ها دلشان «‌کوه » است  

با صد طوفان هم تکان نمی خورد ... 

 

نه کوه باش نه کاه ... آدم باش ...

دریاب

مسجدها آباد می شوند  

و مسجدی ها 

 خراب ...

حکایتی غریب


ما نمی خواستیم گناه کنیم

پیش چشم تو اشتباه کنیم...