ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

تمام ایستگاه می رود

می گفت: دروغگوی خوبی نیستم  

وقت دروغ گفتن صدایم می لرزد ، پلکم می پرد . 

... 

 خداحافظی که کرد  

هم صدایش می لرزید ، هم پلکش می پرید.  

و من سالهاست 

"‌کنار این قطار رفته ایستاده ام " (1) 

و ذکر " دروغ گفت " را گرفته ام ...  

 

 

1) قیصر امین پور

آدمها

آدمها همیشه طرف کسی را می گیرند که گریه می کند  

فرقی نمی کند ظالم باشد  

یا مظلوم ...

آدمیم دیگر!

گاهی بعضی‌مان، بقیه را دوست داریم،
به خاطر چیزی که دارند و ما نداریم؛

گاهی، بعضی‌مان، بقیه را دوست نداریم،
به خاطر چیزی که دارند و ما نداریم!

عصر گرگ و میش

چقدر تنگ می‌شود نفس،
در این هوایِ گرگ و میش ِ قبل از طلوع.

ناخوشی

ناخوشی مثل آدامس چسبیده به آستین کت ام.  

هرجا میرم، با منه.  

می شینم مریض ام.  

پامیشم مریض ام.  

راه میرم مریض ام.  

وایمیسم مریض ام.  

حرف میزنم مریض ام.  

ساکت ام مریض ام. 

 ناخوشی واسه ام یه شغله.   

 

 

محمدصالح علا

رها کن!

مُرده را هر وقت از گور بیرون بکشی،

بوی تعفن می‌دهد!


تمام می شود این روزهای تکراری

آرزو

عشق  

رویا  

حسرت   

عشق

خستگی  

کار  

من

عشق  

 دغدغه  

فکر 

ایده  

علم  

عشق 

 ....  

پرونده اش در یک کلمه بسته می شود ... 

  

مُرد...

ترجمه

قایلی قاطر قاتیم !

باور کن !

خداوند به  

توابین لایک (like)  میدهد  

و متقین را  

شر (share) می کند

فکرهای زالو صفت !

امان از دست تو 

که فکرت 

 مثل زالو  

به ذهنم چسبیده...