ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

تکرار

صدای مرده ی ساعت اگر مرا کشته است  

از این که از تو ندارم خبر مرا کشته است 

 

چقدر مثل خیابان به راه بنشینم 

خیال رد شدن یک نفر  مرا کشته است  

 

اگر بیایی از آنجا ... اگر ... ولی ... اما  

حدیث اینهمه اما... اگر ...مرا کشته است  

 

چقدر جمعه بیاید به گریه بنشینم ؟ 

مرور اینهمه تکرار تر مرا کشته است  

 

 

عباس محمدی

زنده باد آزادی

در دنیای ما هنوز کسانی هستند  

که با آهن سرخ شقاوت ،  

روح درد مند انسان را   

آهسته آهسته و با لذتی دیوانه   

می سوزانند   

و در عین حال فریاد می کشند ؛  

 

زنده باد آزادی !!

اذن دخول

اذن دخول پاییز ... 

سرما خوردگی ...

ساده دل

سر به زیرو ساکت و بی دست و پا می رفت دل  

یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد ...

روشنایی !!!

روشنی ... 

هر چقدر دور می شوم ... 

کوچک می شوی اما محو نه ...

مردان بی ادعا!!!

کجایند مردان بی ادعا....؟؟؟!!!  

مردان بی ادعا 

 

زمین پر ز نامرد پر ادعا...!!! 

 

نامرد پر مدعا

ازدواج

ازدواج یک گودر دو نفره است  ... 

که دائم باید خلوتت ، وجودت وتنهاییت را share کنی ... 

 و like های پت و پهن و مسخره ی مصنوعی بزنی !!

Game Over

آخرش همه مان Game Over می شویم ! 

فرقی نمی کند چقدر خوب بازی کرده ایم ...

...

می شد تلخی نبودنت به شیرینی بودنت باشد ... 

اگر کمی... 

فقط کمی صبور بودی !!

...

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد