احساست را روی زبانت نریز و کلمه اش کن ...
توی چشمهایت بریز و نگاهش کن ...
و با این که بعضی ها نگاه را نمیخوانند چه کنیم ؟
آسمون، دست ها...
موافقم...اونایی که نگاه را نمی خوانند را به خدا بسپار..
. . . توی چشمات بریز و یک عینک دودی هم روش. . .
سلام. و آنوقت فقط باید بارید .با افتخار وبلاگتون رو لینک کردم. موفق باشید
سلامچه چاره وقتی محسوس!! آنقدر سردر گریبان تفکر (خودخواهی) دارد که حتی شعله گرم نگاه هم متوجه حضورمان نمی کندش؟ یا باید رهایش کرد یا باید برسرش فریاد زد.در هر دو (سه) صورت موافقم. کلمه کاربردی نخواهد داشت. یا سکوت یا فریاد.
نظرم هست- هرچند درست نفهمیدم
خوب من نگاهش کنم اگه اون نگاهم نکرد چی؟؟یا اگه نگاهمو اشتباه خوند؟؟؟
و با این که بعضی ها نگاه را نمیخوانند چه کنیم ؟
آسمون، دست ها...
موافقم...اونایی که نگاه را نمی خوانند را به خدا بسپار..
. . . توی چشمات بریز و یک عینک دودی هم روش. . .
سلام.
و آنوقت فقط باید بارید .
با افتخار وبلاگتون رو لینک کردم. موفق باشید
سلام
چه چاره وقتی محسوس!! آنقدر سردر گریبان تفکر (خودخواهی) دارد که حتی شعله گرم نگاه هم متوجه حضورمان نمی کندش؟ یا باید رهایش کرد یا باید برسرش فریاد زد.
در هر دو (سه) صورت موافقم. کلمه کاربردی نخواهد داشت. یا سکوت یا فریاد.
نظرم هست- هرچند درست نفهمیدم
خوب من نگاهش کنم اگه اون نگاهم نکرد چی؟؟یا اگه نگاهمو اشتباه خوند؟؟؟