بلاخره یکی باید تکلیف را روشن کند ، یکی باید برای همیشه برود ، یکی که قوی تر باشد که صبرش بیشتر باشد ، یکی که بتواند امیدوارانه ادامه دهد ، یکی که ...
و آن یکی کسی نیست غیر از خود تو که باید برای همیشه کوله بارت را ببندی و از کوچه ی معشوق با همه خطراتش گذر کنی ، بلاخره باید گذر کنی !
تا نگاه می کنی لحظه عزیمت است
آری چند قدم با من نیا فقط چند قدم
راه تو را میخواند!
از تو بگذشتم بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت انچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران