ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

تنهایی

چهار چرخ 

هر یک به تنهایی  

یک حرکت تکراری و بی سر انجام. 

سرانجام: 

ماشین به مقصد می رسد.

کم کم دارد صبح می شود... 

مثل همیشه.. 

آزادگی ِ بندگی

ابراهیم

به خاطر تو

از اسماعیل‌اش گذشت 

و 

من...

وقتی آنقدر تنها باشی که نتوانی بگویی تنهایم... 

دیگر نمی گویی.

حرکت

هرکه در زندگی جهت داشته باشد... جهش خواهد داشت

آدمها

آدمها همیشه طرف کسی را می گیرند که گریه می کند  

فرقی نمی کند ظالم باشد  

یا مظلوم ...

آدمیم دیگر!

گاهی بعضی‌مان، بقیه را دوست داریم،
به خاطر چیزی که دارند و ما نداریم؛

گاهی، بعضی‌مان، بقیه را دوست نداریم،
به خاطر چیزی که دارند و ما نداریم!

....

چـــــه معادله ی ساده ای ...

وقتی می توانیــــــــــم ، نمی خـــــــــواهیم ....

آنگاه که خواستـــــــیم ، نمی توانیـــــــــــــــــــم ....

بیــــــــداری

پلکاتو الکی به هم نـــــــزن ...

خواب نیستــی ..

همه چیز توی بیـــــــداری رخ داده ....

 

رهــــــــا

این لجاجت فکری را رها کن
تا رهـــــا شــــــــــــــی