-
مناظره
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 21:21
عقل گفت: به مسافر دل بستن خطاست دل گفت: همه رفتنی اند ...
-
مدعی
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 13:23
دیوانه ای که می رمد از سنگ کودکان بیرون کنش ز شهر که کامل عیار نیست ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 21:48
- امشب شام ساندویچ مرغ داریم! + وای چه خوب! من خیلی دوس دارم. -فقط یه مشکلیه! +چی؟ -تو خونه همه چی داریم الا مرغ!!!!!!!
-
تکلیفت را با خودت روشن کن
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 16:38
دم خروس یا قسم روباه...
-
دوستت دارم ...
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 13:42
فقط عاشق است که یک عمر با یک جمله سر می کند!
-
حقیقت !
شنبه 17 مهرماه سال 1389 15:25
چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت. ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است : مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی...
-
پس چرا لباست از جنس فریب نیست؟!
شنبه 17 مهرماه سال 1389 13:54
این میوه را بخور تا از این جهنم هبوط کنیم پ.ن ) عنوان برگرفته از شعری از عباس معروفی
-
ابالفضل
شنبه 17 مهرماه سال 1389 08:12
مادر و دختر خردسالش ، عرق ریزان ، کلافه از انتظاری طولانی، درب عقب ماشین را باز کردند و سوار شدند. دخترک در حالیکه نمیتوانست جلوی ذوق زدگی اش را بگیرد با هیجان گفت : - مامااااان باورت میشهههه؟ چه زود ماشین گیرمون اومد. - آره دخترم. هر وقت کارت گیر افتاد به ابالفضل بگو ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 مهرماه سال 1389 00:45
گاهی انگار برا آدم شدن هم دیگه دیره........!
-
سوسک جان!
جمعه 16 مهرماه سال 1389 22:28
" ندیدن " دلیل "نبودن" نیست، -اما جون مادرت همه جا رژه نرو- مایه ی دلگرمی که هست!
-
روز معصومه ها
جمعه 16 مهرماه سال 1389 20:36
دختر باهاس اینقَدَر معصوم باشه که آدم تابِ نگاه یه غریبه رو هم بهش نداشته باشه ... پ ن :درست مثل آبجی های هم وبلاگی خودمون اینجا ، روزشون مبارک
-
غربت
جمعه 16 مهرماه سال 1389 10:08
بعضی موقع ها دلم برای دیدن کسانی تنگ میشود که هیچوقت حتی یک ذره دوستشان هم نداشتم! ۳۶ روز و ۶ ساعت...
-
محال است !
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 21:55
یک عالمه اتفاق محال دوره ام کرده اند ... نه می افتند نه می روند ... فقط می رقصند ...
-
شوک
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 13:28
گاهی اوقات خدا با یه تو پوزی اساسی بهت حالی میکنه کجا ایستادی! اونوقته که نمیدونی بخندی یا گریه کنی یا اینکه تا مدتها مبهوت بمونی!!
-
عاقبت...
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 11:12
...تو حین ناباوری یک شب خالی گذاشتی هر دو دستم...
-
...
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 09:02
هضم نمی کنم مهربانیهایت را من جنبه ی این همه خوب بودنت را ندارم همین روزها دستی دستی زندگیم را چشم خواهم زد!
-
بازجو!
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 20:07
اشک، اعتراف چشمهاست لبخند، اعتراف لبها نوازش، اعتراف دستها ... بازجویی چرا؟!!
-
مرد نباس گریه کنه
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 18:15
مرد باهاس هر از گاهی یه جا خودشو گم و گور کنه حق نداره جلوی کسی گریه کنه ! . . پ ن : مردی که هیش کیو نداره ، همه جا گم و گوره ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 09:04
از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟!!
-
بیرون گود
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 22:55
گند بزنن اون مملکتی رو که جوون هاش صبح تا شب الاف نشستند و هی میگند : مملکته داریم ؟؟
-
بعد 20 سال!
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 22:02
تجربه ثابت کرده اگه عاشق یا شکست خورده نباشی کلا باید از وبلاگ نویسی استعفا بدی!
-
ادب خیال!
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 11:16
چندبارِ دیگه باید بی هوا دستمو بسوزونم بی حواس به در و دیوارِ خونه بخورم تو خیابون گیج بزنم و ندونم کجا میخواستم برم تا یادت خیالت...خیالت...خیالت... از سرم بپره...؟
-
ما همه شاعریم !
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 08:30
نسلی هستیم که سنگ صبورمان شعر است !
-
بهشت
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 22:30
ماه من ! وقتی میخندی احساس میکنم تمام بهشت را یکجا به من داده اند...
-
شعر وصال ... فلسفه فراق ...
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 19:55
آمدی، شاعر شدم رفتی، فیلسوف ...
-
با نوای تار بیا تا کارت به درد تیر نکشد !
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 00:09
می گفت؛ بنده های فراری خدا بعضی با تار بعضی با تور بعضی با تیر ... بلاخره بر می گردند ...
-
هرچیز جای خودش
یکشنبه 11 مهرماه سال 1389 14:26
زن خوبه که زن باشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 مهرماه سال 1389 14:25
چرا پر کاه را در چشم برادرت میبینی، اما تیر چوب را در چشم خود نمیبینی؟ گاسپل متی
-
ترجمه ۲
یکشنبه 11 مهرماه سال 1389 13:52
اشک؛ یعنی: دیگه برو! بفهم...
-
ترجمه
شنبه 10 مهرماه سال 1389 23:48
بغض؛ یعنی نرو ! بفهم ...