میخواستم بمانم،
رفتم!
میخواستم بروم،
ماندم!
نه رفتن مهم بود و
نه ماندن ...
مهم
من بودم
که نبودم ...
گروس عبدالملکیان
این روزها خیلی ها ، خیلی کارها را در حق آدم می کنند و آخرش می گویند:
«ببخشید. حلال کنید.»
تنها بنایی که اگر بلرزد محکمتر می شود ، دل است.
من او/امیر خانی
(این روزها برای بار سوم دارم می خوانمش)
هزاران کاخ در عالم، هزاران قصر مستحکم،
جواهرهای دنیایی، هزاران ثروت و درهم،
هزاران تن، هزاران سر، هزاران روح در پیکر،
هزاران دست، هزاران چشم، هزاران زلف چون عنبر،
قسم بر آیه اطهر، قسم بر سوره کوثر
که اینهایی که من گفتم نمی ارزد به یک موی امیرالمومنین حیدر !
گرچه در آن لحظهی شیرین کسى باور نداشت
مىتـــوان انکــــــار دریا کرد حتـــى در غــــــدیر
دل درون سینــهها در تــــاب و تب بود اى دریغ
کس نمىداند چه حالى داشت زهــرا در غدیر
محمدجواد غفور زاده
نمی خوام سهم دنیا رو...تویی که سهم دستامی
اگه آرامشی دارم...واسه اینه که همرامی
زمین می لرزه و اینجا...یکی بی ترس خوابیده
تو عشقِ تو یه چیزی هست...که آرامش به من می ده
بزار روشن کنیم شب رو...ستاره از تو ماه از من
اَزَت یه خواهشی دارم...تو هم چیزی بخوا از من
تمومِ خوبیا با توست...چقدر خالی شده دستم
بزار یکبار قبل از تو...بگم که عاشقت هستم
چقدر خوبه هوای تو...چه عشقی رو به من دادی
گرفتار تو که هستم...بَدَم میاد از آزادی
ببین راهِ فرارم رو...خودم از هر طرف بستم
از این لحظه به بعد هر جا...که تو هستی منم هستم
بدون که عمرِ عشقِ من...به کوتاهیِ ساعت نیست
عزیزم گفتنم تنها ... یه حرف از روی عادت نیست
آلبوم جدید علیرضا عصار