می گویند موقع مرگ ، همه زندگی مثل فیلم از جلوی چشم آدم رد می شود ...
به فیلم زندگی ام که فکر می کنم به مردن علاقه مند می شوم
شاید آن موقع یکبار دیگر دیدمت ...
وقتی برای بار هزارم چیزی را برای کسی توضیح دادید و او باز هم همان کار را تکرار کرد
بدانید مشکل از آی کیوی جلبکیش نیست !
مشکل از نخواستن است !
دل می شکند...
شرایط که سخت شود دروغ هم می گوید ...
غیبت هم بستگی دارد ، دوستان جمع باشد از پس آن هم بر می آید ...
رابطه اش با نامحرم چندان تفاوتی با رابطه با محارمش ندارد ... ذیر اسم خواهرم و برادرم ...
و ...
.
.
.
.
و به هر کس می رسد می گوید دعا کنید من شهید بشوم...!!!
سه حالت دارد :
1 ـ یا معنای شهادت را نمی داند
2ـ یا شهدا را نشناخته ..
3 _ یا خودش را مسخره کرده ...
تقدیر است دیگر !
بعضی ها هم بهش می گویند شانس !
چه فرقی می کند اسمش چیست ! تقدیر ، شانس یا هر چیز دیگری !
مهم این است که این تقدیر یا شانس همیشه خلاف آن چیزی است که تو دلت می خواهد!
همیشه باید یک جای کار لنگ بزند !
همیشه باید کسی باشد که اوضاع را به هم بریزد ...
دیگر عادت کردم به این تقدیر و شانس ...
همین است که هست ، کاریش هم نمی شود کرد
به همین سادگی رفتی، بی خداحافظ عزیزم
سهم تو شد روز تازه، سهم من اشک که بریزم
نبودن و نداشتنت تاوان کدوم گناهه؟!!!