ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

کار کن، پز نده ...

کسی که دائم دارد پُزِ راههای رفته و افتخاراتش را می دهد 
در حال سقوط است، زمین را می بیند، پایین را ...
آنکه صعود می کند، چشمش به آسمان است 
به راههای نرفته ، به قله های فتح نشده ... 
حرف نمی زند...

بی‌خیال شو جون مادرت!

گاهی برای کمک به دیگری،
باید دستش را رها کرد.


وگرنه با خودت غرق‌اش می‌کنی!

زندگی رانی

سوار بر زندگی شوید 

پیش از آنکه سوارتان شود ...

تمسخر

چقدر حقیرند..

آدم هایی که با دست انداختن دیگران، خودشان را نشان میدهند!!

جگر شیرنداری سفر عشق مرو...

دسته سه 

دسته دو 

دسته یک 

لیگ برتر 

هرکسی باید با همطراز خودش بازی کند... 

می آیی بازی؟

باد و چشم من...

هر صبح از خانه تا محل کار 

و هر شب از کار تا خانه 

اشک دارم 

من صاحب عاشقانه ترین وسیله ی نقلیه ام... 

موتور!

لم یعرفنی

قسمت حزب الله از تمدن شهرنشینان غربت و مظلومیت است و حزب الله عاشق است و  در میان دنیاداران با همان مشکلی روبروست که هزار و چهارصد سال است که اولیای خدا با آن روبرو هستند. 

 

شهید سید مرتضاآوینی

چه کاره می شدی؟

اگر تو با همین سن و سال می رفتی به سال 59 چه کاره می شدی؟

که همه عالم ...

عالم، عالم رفاقت است

اینقدر خودی و غیر خودی نکنیم ....