دلها علاوه بر اینکه رشوه نمی پذیرند ، موجودات سمجی هم هستند ! اصلن عقل خیلی بهتر از دل است با دوتا دلیل دست و پاشکسته و دو تا دروغ مصلحتی سرش را می اندازد پایین می رود پی کارش ، اما این دل لامصب است که هیچی سرش نمی شود ! دل، خر است !
ستایش
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ
جمله آخر : تا زمانی که ضمیر ناخودآگاهت را متقاعد نکنی که انسان موفقی هستی، شکست خواهی خورد. این قانع کردن با تاکید و تکرار موثر به وجود می آید امیلی
سارا
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 ساعت 09:25 ق.ظ
آره دل مثل خر روی حقایق سرشو زیر می اندزه و هر سمتی که بخواد می ره
البته خر مثل گاو نیست که سرش را بیندازد پایین هر سمتی خواست برود ، خر یک سری خصوصیات دیگر دارد . مثل مظلومیت ، بارکش ؛ تا حالا به همین بارکشی دل فکر کرده ای ، هر چه بار است این دل بدبخت می برد ، تنگی ( دل تنگ ) گرفتگی ( دل گرفته ) شکستگی ( دل شکسته ) درد ( دل درد ) و .... ! موجود بارکشیست این دل ، همان خر بهتر است ، دل ، خر است ...
بگذار دل من خر بماند من از روباه شدن سخت می هراسم... ـــــــــــــــــیه سری هم به ما بزنی بد نیستا.....
سارا
سهشنبه 24 فروردینماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ
دید شما نسبت به خر یک دید کاملا لطیف و معصومانه است .تا حا لا از این زاویه به خر نیندیشیده بودم.اره دل گاو نیست .خر نافهمیست که باید به دوش بکشد بار های مبهم زندگی را
میگفت من خرتم
میگفتم بر منکرش لعنت
خر یعنی بزرگ و
دل من خر کوچکیست که می خواهد خر بشود
خر، چه خریم!!!!!!!
دانه کوچک بود و کسی او را نمیدید...
سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود.
دانه دلش میخواست به چشم بیاید اما نمیدانست چگونه.
گاهی سوار باد میشد و از جلوی چشمها میگذشت...
گاهی خودش را روی زمینه روشن برگها میانداخت و گاهی فریاد میزد و میگفت:
من هستم، من اینجا هستم، تماشایم کنید.
اما هیچکس جز پرندههایی که قصد خوردنش را داشتند یا حشرههایی که به چشم آذوقه زمستان به او نگاه میکردند، کسی به او توجه نمیکرد.
دانه خسته بود از این زندگی، از این همه گم بودن و کوچکی خسته بود، یک روز رو به خدا کرد و گفت: نه، این رسمش نیست.
من به چشم هیچ کس نمیآیم. کاشکی کمی بزرگتر، کمی بزرگتر مرا میآفریدی.
خدا گفت: اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگتر از آنچه فکر میکنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ شدن ندادی. رشد، ماجرایی است که تو از خودت دریغ کردهای. راستی یادت باشد تا وقتی که میخواهی به چشم بیایی، دیده نمیشوی.
خودت را از چشمها پنهان کن تا دیده شوی.
دانه کوچک معنی حرفهای خدا را خوب نفهمید اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد.
رفت تا به حرفهای خدا بیشتر فکر کند.
سالها بعد دانه کوچک سپیداری بلند و باشکوه بود که هیچ کس نمیتوانست ندیدهاش بگیرد؛ سپیداری که به چشم همه میآمد ...
--------------------------------------------------------------------------------
جمله آخر : تا زمانی که ضمیر ناخودآگاهت را متقاعد نکنی که انسان موفقی هستی، شکست خواهی خورد. این قانع کردن با تاکید و تکرار موثر به وجود می آید امیلی
آره دل مثل خر روی حقایق سرشو زیر می اندزه و هر سمتی که بخواد می ره
البته خر مثل گاو نیست که سرش را بیندازد پایین هر سمتی خواست برود ، خر یک سری خصوصیات دیگر دارد . مثل مظلومیت ، بارکش ؛ تا حالا به همین بارکشی دل فکر کرده ای ، هر چه بار است این دل بدبخت می برد ، تنگی ( دل تنگ ) گرفتگی ( دل گرفته ) شکستگی ( دل شکسته ) درد ( دل درد ) و .... ! موجود بارکشیست این دل ، همان خر بهتر است ، دل ، خر است ...
خیلی راست گفتی...
دل خیلی خر است...
اونم چه خری!!!
از اون خرا که عمرا اگه بشه بهشون امید داشت از بس که خرن...
ممنون دعا کن که زود بگذره
سلام
از مطالب وبلاگتون خوشم اومد
ایشالا بیشتر با هم اشنا شیم
تا حالا به خر بودن دل با این وسعت معنایی که شما گفتین فکر نکرده بودم
ممنون
بگذار دل من خر بماند
من از روباه شدن سخت می هراسم...
ـــــــــــــــــیه سری هم به ما بزنی بد نیستا.....
دید شما نسبت به خر یک دید کاملا لطیف و معصومانه است .تا حا لا از این زاویه به خر نیندیشیده بودم.اره دل گاو نیست .خر نافهمیست که باید به دوش بکشد بار های مبهم زندگی را
همه پست ها ،یه طرف .این دو تا پست آخرت یه طرف . دل من خره اونم از نوع خیلی خرش....
واقعا ممونم بابت این دو تاپست . عجیب بهم چسبید
دل خر نیست .....دل کنه است.....
والا تا اونجایی که من تجربه کردم ما خریم و این دل مارو میرونه این عقل هم بعضی وقتا یه گرایی میده ( دیدین خر بعضی وقتا گیر میده راه نمیره؟)
دل خیلی حساسه !