-
با عرض ارادت به قیصر عزیز ...
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 10:28
این روزها که می گذرد شاد نیستم این روزها که می گذرد شاد نیستم که می گذرد این روزها شاد نیستم که می گذرد پ.ن )از گذشتن روزهای رحمت مگر می شود شاد شد
-
آخرین برگ درخت افتاد...
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1388 12:39
سر سفره ی ناهار نشسته است .... با نگاهی عارفانه .... با لحنی دلسوزانه .... با چشمهایی به افق دوخته .... جمله ی فلسفی اش را برای بار هزارم تکرار می کند .... امسال اصلا بوی ماه رمضان نمی آید .... !!!!
-
بجوی و بردارو برو ...
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 09:57
گفتم که دلم هست به پیش تو گرو... دل بازده ، آغاز مکن قصه ی نو... افشاند هزار دل ز هر حلقه ی زلف... گفتا که دلت بجوی و بردار و برو... گفتا که دلت بجوی و بردار و برو... گفتا که دلت بجوی و بردار و برو... گفتا که دلت بجوی و بردار و برو...
-
بها ... بهانه ...!
شنبه 7 شهریورماه سال 1388 10:57
یازده ماه بهشت را به بها میدهند ... یک ماه به بهانه ... این روزها بهانه بگیر ... یک بهانه ی کوچک هم کافیست برای بهشتی شدنت ....
-
بام دنیا
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 12:09
بام دنیا .... یعنی ته قلب تو ...
-
فاش می گویم و از گفته ی خود ناشادم ...
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 08:56
وبلاگ دغدغه هایمان را فاش کرد ... فیس بوک هویتمان را ... تویتتر لحظه هایمان را ... فرند فید همه چیز را ...
-
پیرو شهوات
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1388 11:33
حضرت علی (ع) : پیرو شهوات کسی است که مرکبی را سوار شود که چشمها را خیره می کند ! پ . ن ) مسالتن :کسی که چشمهایش خیره می شود چه ؟!! او بیشتر پیرو شهوات نیست؟!!
-
روزه ی روح
شنبه 31 مردادماه سال 1388 10:32
تا حالا روزه ی روح گرفته اید؟!
-
ماه خدا
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1388 10:49
بیا این هم خدا ... دیگه چی می خوای؟!!
-
سقراطم آرزوست...
دوشنبه 26 مردادماه سال 1388 16:56
نیازمند یک عدد " سقراط " هستیم که بر میدان این جامعه ی مجازی بایستید ... و فک سوفسطائیان مدعی این جامعه را بر زمین بکوبد ... و شرافتمندانه شوکران را بنوشد...
-
...
یکشنبه 25 مردادماه سال 1388 18:15
صفحه ی دوم شناسنامه چیز عجیبیه ... می تونه پر از ازدواج ها ،طلاق ها و مرگ های نانوشته باشه ...
-
تو لاقل کمی شبیه خودت باش
یکشنبه 25 مردادماه سال 1388 13:40
-
ملک شخصی
شنبه 24 مردادماه سال 1388 12:30
ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری بر حذر باش که " مالک " دارد ...
-
قهرمان
جمعه 23 مردادماه سال 1388 21:36
چشمت را باز کن ... شده ای قهرمان یک رمان عامه پسند ...
-
بی خدا
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1388 09:55
کسی که بی خداست پس خودش نیس ....
-
نیروی جاذبه
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 09:50
پرواز چیز عجیبی نیست ... ما به نیروی جاذبه خو کرده ایم ....
-
بی طرفی
دوشنبه 12 مردادماه سال 1388 11:49
بی طرفی عجب چیزیست !
-
آینده
سهشنبه 6 مردادماه سال 1388 21:38
حال را می توان با " درد " گذراند ؛ اما تصور دردآلود بودن و دوام بدون دگرگونی " حال "، انسان را از پا در می آورد !
-
بی دل
دوشنبه 5 مردادماه سال 1388 11:16
اگر دل دلیل است ، ما بی دلیم ...
-
قدغن
شنبه 3 مردادماه سال 1388 12:44
از تو نوشتن قدغن / گلایه کردن قدغن !!!
-
حرف دیگران
شنبه 3 مردادماه سال 1388 10:29
دستم رو شده ، اما قلبم نه !
-
تفاوت
سهشنبه 30 تیرماه سال 1388 23:30
فرق زندگی با تو و بدون تو مثل فرق ایدز است با سرطان....
-
راه
یکشنبه 28 تیرماه سال 1388 14:19
بلاخره یکی باید تکلیف را روشن کند ، یکی باید برای همیشه برود ، یکی که قوی تر باشد که صبرش بیشتر باشد ، یکی که بتواند امیدوارانه ادامه دهد ، یکی که ... و آن یکی کسی نیست غیر از خود تو که باید برای همیشه کوله بارت را ببندی و از کوچه ی معشوق با همه خطراتش گذر کنی ، بلاخره باید گذر کنی !
-
عشق لعنتی
یکشنبه 28 تیرماه سال 1388 11:03
یک قدم عاشق شدم / یک عمر راهم دور شد ...
-
خشونت
شنبه 27 تیرماه سال 1388 17:29
بعضی ها فقط به درد مردن می خورند . مثل تو !
-
اعتکاف
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1388 19:14
بعد از اعتکاف، انگار با همه ی دنیای مادی ، بیگانه ای!!
-
گنج
یکشنبه 14 تیرماه سال 1388 10:44
می گوید : گنج در هشت متریست ، اگر هفت متر هم حفر کنی فایده ای ندارد ، حتما باید هشت متر باشد ... می گوید : دعا کردم دلت آرام شود .... می گوید : دعا کردم بیایی اعتکاف ....
-
حرمت
سهشنبه 9 تیرماه سال 1388 20:13
آسان می روند و برگشتی در کارشان نیست ؛ حرمتها ...
-
پایان ...
شنبه 6 تیرماه سال 1388 17:55
مهم کی تمام شدن نیست / مهم چطور تمام شدن است ...
-
داستانک
سهشنبه 2 تیرماه سال 1388 12:07
آسمان روشن می شود ، صدای وحشتناکی می آید و باران می بارد ... یک روز معمولیست ... فریدون می خواند ؛ دلم لاله ی عاشق ... پیش نویس نامه اداری را باز می کند ؛ " سلام علیکم جناب آقای / سرکار خانم .... " ـ آهای صدای گیتار ... دستانش تند تند ، کلیدهای کیبور را لمس میکنند و کلمات یکی یکی و پشت سر هم تایپ می شوند !...