ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

دفتر پاکنویس

می روم دفتر پاکنویسی بخرم... 

زندگی را باید از سر سطر نوشت ...

بارو بندیلو ببند اینجا دیگه جای تو نیست ...

موقع delete فولدر خاطراتت ، ذهنم eror می دهد ،گمانم یکی از فایلها در حال اجراست ... 

دوستی ...

از دوستی ها نمی توان توقع ابدی بودن داشت ... 

دختری که روزی اندوه را کشف کرد ..

خدایا بگذار یکبار هم که شده بدون   داشتن عذاب وجدان " ناشکر " بودن ، گله کنم از تمام چیزهایی که از بودنشان ناراضی ام ...  

قول میدهم بعدش که دلم خنک شد دیگر ناشکری نکنم ...

خوشبخت زورکی ...

دلم برای آنهایی که به زور می خواهند خوشبخت بودنشان را ثابت کنند ، می سوزد !!

کپی ...

محبوب ابدی یک ذهن ناب ...

گذشته ها نگذشته ...

بعضی وقتا گذشته آدم مثل یه وزنه دویست کیلویی روی روح آدم سنگینی می کنه

دیالوگ ...

همیشه آماده باش تا هر چیزی رو که داری بتونی تو 30 ثانیه ترک کنی

نفس

دیروز می خواست به نفس مطمئنه برسد  .... 

امروز چشمانش را باز کرد و دید نفس لوامه به زور جلویش را گرفته ...

حدیث

نفس خود را دشمنی بدان که با آن جهاد می کنی و امانتی که باید برگردانی .  

چرا که تو طبیب نفس خویش قرار داده شده ای و نشانه سلامتی به تو شناسانده شده و  

درد برای تو روشن شده است و به دارو راهنمایی شده ای . پس به درمان خود بپرداز !!