بهار!
فصل عاشقانه هاست
فصل پرسه زدن های بی خیالانه
فصل باغ ارم و حافظیه ...
فصل نفس کشیدن
شعر شنیدن
بهار!
فصل فلسفه خواندن نیست
فصل خمیازه های کشدار کلاس جامعه شناسی نیست ...
دنیا را مثل وزنه ی سنگینی توی دستانمان گرفته ایم
داریم زجر می کشیم از تحملش
اما حاضر به رها کردنش هم نیستیم ... !
آقای معاون عوض شده. میشناسیمش. چندین بار دعوت کرده که بیایم جلسه برای همفکری و کمک...
.................................................
جلسه با آقای معاون فرهنگی شهرداری داشتیم.اول یک ساعت جلسه رو عقب انداخت
رفتیم چند تا کار انجام دادیم و برگشتیم
گفتند بیست دقیقه دیگه
عذر خواهی کردیم...
کنار ساختمان معاونت فرهنگی رفتیم یک جگرکی.
به صرف جیگر جلسه برنامه ریزی عملیاتی فرهنگی همیشگی خودمون رو همراه با چند تلفن برای کارادامه دادیم.