به خود از درد پیچیدن و با جمیع مویرگ های ذهن اندیشیدن که:
"اینک در این لحظه ی منحصر، کدام راه را انتخاب باید کرد"
و سرانجام،انتخاب کردن و پای آن انتخاب ماندن، جرئت و جسارت می خواهد.
و الا، انتخاب نکردن، دشتی از آبروی کاهوار درو کردن و شرف پوشالی را برای روزگاری دیگر پس انداز کردن که شهامت نمی خواهد.
سالم و برکنار ماندن، بزدلانه زیستن است.
سالم و در قلب حادثه ماندن، دلیرانه ماندن است.
سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آید/ نادر ابراهیمی
اینترنت نداشتن هم بد دردیهها! حالا که همین رو بعد از چندین روز کردمش پست وبلاگی و فرستادم رفته، میبینم سه شنبه نوشته بودیش. آخه آدم دردش رو به کی بگه؟ :((
آخ آخ! می فهممت ...