ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

ریز نوشت ...

این وبلاگ دفترچه ی خاطرات هیچ کداممان نیست !

برای غزه (۱)

ناف مرا زیر باران بریدند،

ناف تو را

          زیر بمباران...

نظرات 7 + ارسال نظر
ستایش سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ق.ظ

خوش آمدید!

سپاس

فهمیرا سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ق.ظ http://www.fahmira.persianblog.ir/

از ما سلام الله
خوش آمدیم دیگر و حتما

ستایش سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ق.ظ

قطعا

عبد عاصی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ

سلام و صد سلام و صد البته که خوش آمدید...

البته فرقی نمی کنه ناف رو کجا بریده باشن، مهم اون دو تا وردیه که بعدش تو گوش چپ و راستت می خونند!

خیلی محترمانه بهت می گن حالا اگه مرد عملی، بسم الله!

همین.

سلام الله
سپاس از توجهتون
یه چیزی ولی، این مطلب واسه غزه بود ها!!!

سید مهدی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:22 ب.ظ http://raahil.blogfa.com

خیلی محترمانه
نمی دونم چرا از این ادبیات جناب عبد عاصی خوشم نمیاد
بدجوری انرژی منفی بهم می دی جناب عبد عاصی

من معذرت می خوام!

سید مهدی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ http://raahil.blogfa.com

خوب دیگه جمع هم خوب جمع شد
دیگه وقتی دریا و دریاچه به هم دست بدن دیگه قطره ها باید برن غاز بچرونن....
مخلص جنابین فهمیرا و ستایش

حالا من کدوم هستم؟! دریا؟ دریاچه؟ حوضچه؟ قطره؟ آب بند؟ غاز؟ پرتقال فروش؟!!

eli سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ http://www.u20i.blogfa.com/

تو از بهشت می آیی و به بهشت میروی
من چه؟؟؟؟؟؟

سپاس از توجهتون
چه ربطی به غزه داشت ولی؟
ایشالاه همه دسته جمعی بریم بهشت، پیک نیک!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد